نويسنده: عباس کوثري

 
«ثمر» در لغت به معناي حاصل و بار درخت، انواع مال، (1) طلا و نقره است و «ثمره» به معناي کناره زبان، گره‌ها و بندهاي تازيانه، نسل و فرزند است (2) و در اصل به معناي هر چيزي است که از شيء ديگر به دست مي‌آيد. (3)

کاربردهاي ثمر در قرآن

1. ميوه درختان و محصولات زراعت‌ها

قرآن کريم نشانه‌هاي خدا را در آفرينش درختان و انواع زراعت يادآور مي‌شود و در ادامه براي محصولات تمامي آنها کلمه ثمر را به کار برده، مي‌فرمايد: «وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمّانَ مُتَشَابِهاً وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»: (4) اوست که باغ‌هاي داراي درختان [نيازمند به] داربست و غير نيازمند به داربست و غير نيازمند به داربست را آفريد و همچنين نخل و انواع زراعت را که از نظر ميوه و طعم با هم متفاوت‌اند و درخت زيتون و انار را که از جهتي با هم شبيه و از جهتي تفاوت دارند آفريد. از ميوه و محصول آن هنگامي که به ثمر مي‌نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد و اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
کلمه «ثمر» به قرينه «يوم حصاده» بر زراعت و کشت نيز اطلاق مي‌شود. راغب مي‌نويسد اصل در معناي حصد، دروکردن زراعت است (5) و فراهيدي نوشته است: حصد درو کردن گندم و مانند آن است و «يوم حصاده» يعني وقت درو کردن. (6) «کلوا» براي اباحه است؛ چون بعد از بيان آفرينش درختان و زراعت‌ها ممکن است کسي گمان کند که تصرف در آنها ممنوع است. خداوند براي رفع اين گمان فرمان داده است که از آن بخوريد. در واقع امر و فرماني که در مقام رفع منع باشد، براي اباحه است.
مقصود از فرمان پرداخت حق در جمله «آتوا حقّه يوم حصاده» زکات واجب نيست؛ زيرا در برخي از موارد همانند زيتون که در آيه ذکر شده، زکات واجب نيست؛ علاوه بر اينکه حکم زکات در مدينه تشريع شده و اين آيه در مکه نازل شده است، (7) بلکه مقصود از آن، صدقه است. امام صادق (عليه‌السلام) در تفسير «و آتوا حقه يوم حصاده» فرمودند: اين غير از زکات واجبي است که پرداخت مي‌کني. به هنگام پرداخت، دسته دسته (هنگام درو) و مشت مشت (بعد از جدا شدن دانه) برداريد. (8) در روايتي ديگر امام باقر (عليه‌السلام) فرمودند: در شب درو ننما و محصول را جدا نکن؛ زيرا خداوند فرموده است: «يوم حصاده». (9) اين نهي بدين جهت است که جمع کردن محصول در شب موجب مي‌شود فقيران حاضر نشوند و به آنان چيزي داده نشود. (10)
ثمر در سوره نحل فقط در مورد ميوه درخت خرما و انگور به کار رفته است: «وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَرِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ». (11) در اينکه مقصود از سکر چيست، بين مفسران اختلاف است. برخي معتقدند منظور از آن مسکرات است. بر اين احتمال اشکالي وارده شده است که لازمه‌اش اجازه شراب‌سازي از خرما و انگور است. علامه طباطبايي در پاسخ به آن مي‌نويسد: آيه شريفه در مقام بيان حلال و حرام نيست، بلکه در اين مقام است که منافع مورد استفاده مشرکان را بيان کند؛ زيرا آيه در مکه نازل شده و مورد خطابش مشرکان است؛ بنابراين آيه بيانگر حکم تکليفي نيست تا گفته شود با آيه تحريم خمر نسخ شده است؛ چنان که خداوند در آيه 219 بقره در کنار اعلام گناه خمر و قمار، منابع آن را نيز يادآور مي‌شود و مي‌فرمايد: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَفْعِهِمَا»: از تو درباره شراب و قمار سؤال مي‌کنند. بگو در آنها گناه و زيان بزرگي است و منافعي براي مردم دارند؛ ولي گناه آنها از نفعشان بيشتر است. بر فرض اينکه آيه درصدد بيان حکم باشد از آن، ‌جواز استفاده نمي‌شود، بلکه ممکن است بگوييم دلالت بر زشتي اين کار دارد؛ زيرا شراب گرفتن را در مقابل رزق حسن قرار داده است و اشاره دارد که مسکرات رزق حسن نيست. (12) اگر کسي اصرار داشته باشد که آيه بيانگر مباح بودن است، شکي نيست که آياتي ديگر به صراحت حرمت خمر را بيان کرده‌اند. مي‌توان آن آيات را ناسخ اين حکم قرار داد، مثل آيه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ». (13)

2. ميوه‌هاي درختان بهشتي

در سوره‌ي بقره آيه 25 مي‌فرمايد: «وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوْا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِيْ رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ»: مقصود از ثمره ميوه‌هاي درختاني است که خداوند آن را پاداش مؤمنان نيک‌کردار قرار داده است.
گفتار مفسران در تفسير «رُزقنا من قبل» بيانگر همين معناست. شيخ طوسي به نقل از آنها دو احتمال به شرح ذيل نقل کرده که در هر دو، ثمره به معناي ميوه آمده است:
الف) وقتي بهشتيان از ميوه‌هاي بهشت تناول مي‌کنند، مي‌گويند اين از ميوه‌هايي است که پيش از اين در دنيا به ما عطا شده بود و چون همساني ميان ميوه‌هاي دنيا و آخرت روشن بوده، شباهت را بدون حرف تشبيه بيان کرده است و رمز اينکه ميوه‌هاي بهشتي به شکل ميوه‌هاي دنيايي آفريده شده اين است که طبيعت‌ها به آنچه الفت و انس گرفته‌اند، بيشتر ميل دارند. پس هرگاه در بهشت مثل ميوه‌هاي دنيايي را ببينند با رغبت به سوي آن مي‌روند و زماني که مزيت و کمال و برتري آن بر ميوه‌هاي دنيا روشن شود، لذت بيشتري نصيب فرد بهشتي مي‌شود. (14) شيخ طوسي اين نظريه را برگزيده است و مي‌نويسد: دليل اين نظريه کلمه «من قبل» در جمله «رزقنا من قبل» است؛ زيرا وقتي بهشتي مي‌گويد اين همان ميوه است که پيش از اين به او روزي شده است، چون قيدي ندارد، شامل اولين مرتبه اي که ميوه را تناول مي‌کند نيز مي‌شود و چون انسان بهشتي در اولين مرتبه تناول، هنوز از ميوه‌هاي بهشت استفاده نکرده، اگر مي‌گويد اين همان است که پيش از اين به من داده شده، بايد منظورش ميوه‌هاي دنيايي باشد. (15)
ب) هنگامي که در بهشت ميوه‌اي چيده مي‌شود، همزمان ميوه‌اي مانند آن جايگزين مي‌شود. وقتي فرد بهشتي آن را مشاهده مي‌کند، مي‌گويد اين همان ميوه‌اي است که پيش از آن روزي ما شده بود. (16)

3. فرزند

يکي از معاني ثمره فرزند است. خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ». (17) برخي مفسران بر اين اعتقادند که مقصود از «الثمرات» فرزندان است. مؤلف الميزان مي‌نويسد: آيه شريفه پس از فرمان به کمک گرفتن از صبر و نماز و تبيين حيات طيبه‌ي شهيدان قرار گرفته است؛ بنابراين مي‌توان گفت آيه درصدد بيان مشکلات و سختي‌هاي جهاد است. بر اين اساس ظاهر از کلمه «ثمرات» اولاد و فرزندان است؛ زيرا تأثير جهاد و جنگ بر کم شدن فرزندان به واسطه کشته شدن مردان و جوانان، بيشتر از تأثير آن بر امور مالي است. (18) اين در حالي است که برخي ديگر، محصولات درختان و کمبود گياهان و از بين رفتن برکات را نيز يکي از احتمالات معنايي آن ذکر کرده‌اند. (19)
گفتني است برخي پنجمين معنا را براي ثمره، انواع مال يا طلا و نقره دانسته‌اند و در اين زمينه به سوره کهف آيه 34 استناد کرده‌اند که با توجه به اختلاف معنايي و اختلاف قرائت در کلمه «ثمر» در جمله «و کان له ثمر» نمي‌توان براي آن شاهد و دليل محکمي پيدا کرد.

پي‌نوشت‌ها:

1. محمد فيروزآبادي؛ القاموس المحيط؛ ج 1، ص 715. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 1، ص 249.
2. محمد فيروزآبادي؛ القاموس المحيط؛ ج 1، ص 715.
3. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 1، ص 388.
4. انعام: 141.
5. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 238.
6. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 1، ص 389.
7. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 8، ص 363.
8. محمد بن حسن حر عاملي؛ وسائل الشيعه؛ ج 9، ص 200، باب 14 من ابواب زکاة الغلات، کراهة الحصاد بالليل، ح 4.
9. همان، ح 6.
10. همان، ح 7.
11. نحل: 67.
12. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 2، ص 290.
13. مائده: 90.
14. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ صص 1 و 108. فتح الله کاشاني؛ منهج الصادقين؛ ج 1، ص 197.
15. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 1، ص 109.
16. همان.
17. بقره: 155.
18. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 1، ص 353.
19. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 436.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.